چهارشنبه , 14 آذر 1403

عزت نفس

شناخت علمی عزت نفس

عزت نفس چیست

تعریف عزت نفس به احساس ارزشمندی کلی شخص نسبت به خودش اشاره دارد و به نوعی این مسئله را می سنجد که چقدر فرد برای خودش ارزش قائل بوده و خودش را تایید کرده و دوست دارد.

دریک تعریف ساده ، عزت نفس به معنای نگرش فرد نسبت به خود بوده و این نگرش می تواند مطلوب یا نامطلوب باشد.

عزت نفس

احتمالا با این اصطلاح از قبل آشنایی دارید. اغلب آن را با اعتماد به‌ نفس به یک معنا به کار می‌برند، اما حقیقت این است که عزت نفس مفهومی بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از اعتماد به‌ نفس دارد.

 حتی برخی معتقدند که ممکن است یک نفر با اعتماد به‌ نفس بالا، عزت نفس پایینی داشته باشند. به‌خصوص اگر عادت داشته باشید که تا وقتی واقعا در کاری مهارت پیدا نکرده‌اید الکی فقط ادایش را دربیاورید و به عبارت دیگر، آنقدر وانمود کنید بلدید تا به جایی برسید که واقعا بلد شوید.

 شاید بقیه فکر کنند آدم بزرگی هستید، اما خودتان که حقیقت را می‌دانید. شاید این کار باعث شود دل و جرئت شروع را پیدا کنید، اما تا وقتی که مهارت‌تان واقعی نشده خودتان را قبول نخواهید داشت.

کسی که عزت نفس سالم داشته باشد، نیازی به وانمود کردن ندارد. او می‌تواند نقص داشتن و کامل نبودن را تاب بیاورد.

عزت نفس یکی از عوامل تعیین‌کننده رفتار در انسان به‌شمار می‌رود در حقیقت برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین‌کننده چگونگی برخورد آن‌ها با مسائل مختلف است.

فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قایل نیست ممکن است دچار انزوا، گوشه‌گیری یا پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی شود. عزت نفس را می‌توان مجموعه‌ای از افکار، احساسات، عواطف و تجربه‌ها تصور کرد که در فرایند زندگی اجتماعی شکل می‌گیرند.

مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه‌ای که فرد از خود دارد، باعث می‌شود که نسبت به خود احساس خوشایند، ارزشمند بودن یا برعکس آن را داشته باشد.

برای آنکه هر شخص توان بالقوه ی منحصر به فردی دارد، کودکانی که به شرایط ارزشی دچار می‌گردند، تا اندازه‌ای در درون خویش احساس ناامیدی می‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند کاملاً مطابق با خواست دیگران عمل کنند، و با خود نیز روراست باشند.

اما، این به این معنا نیست که ابراز خود ناگزیر به تعارض منجر می‌گردد. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوهٔ خویش، دچار ناکامی می‌گردیم، به دیگران آسیب می‌زنیم یا به شیوه‌های ضد اجتماعی رفتار می‌نماییم.

اگر پدر و مادر و دیگران تفاوت‌هایمان را دوست بدارند و آن‌ها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوت‌ها را دوست خواهیم داشت. حتی اگر ترجیحات، توانایی‌ها و ارزش‌هایمان با یکدیگر متفاوت باشد. اما در بعضی از خانواده‌ها کودکان می‌آموزند که داشتن برخی باورها به ویژه در مورد موضوعات جنسی، سیاسی و مذهبی زشت است.

از این رو هنگامی که می‌فهمند مورد تأیید والدین و بزرگ‌ترها نیستند، خود را شخصی نافرمان می‌بینند؛ و به احساس‌هایی چون حماقت و شیطنت دچار می‌شوند؛ بنابراین اگر بخواهند خودپنداره و عزت نفس سازگاری داشته باشند باید احساس‌های خویش را انکار و بخشی از وجود خود را پنهان نمایند.

بدین ترتیب خودپندارهٔ آن‌ها تحریف می‌گردد. بنابه گفته راجرز آگاهی از وجود احساس‌ها و تمایلات ناسازگار با خود پندارهٔ تحریف شده موجب اضطراب می‌گردد و چون اضطراب ناخوشایند می‌باشد شخص تلاش می‌کند تا وجود احساس‌ها و تمایلات واقعی و اصیل خویش را انکار کند.

به باور راجرز مسیر خود شکوفایی به روراست بودن با احساس‌های واقعی، پذیرفتن و عمل نمودن به آن‌ها نیاز دارد و این هدف اصلی روش روان درمانی راجرز یعنی درمان مراجع محور است. او معتقد بود که ما در بارهٔ اینکه چه کسی می‌توانیم باشیم، تصورات ذهنی داریم. این تصورات که خود آرمانی نام دارد مارا برمی‌انگیزد تا تفاوت بین خودپنداره و خود آرمانی را کاهش دهیم.

عوامل تاثیرگذار عزت نفس

عوامل مختلفی می توانند بر روی عزت نفس تاثیر بگذارند از جمله :

  • ژنتیک: برای مثال ، گیرنده های اوکسی توسین ( oxytocin ) دو نوع هستند : آدنین ( adenine ) و گوانین ( guanine ). تحقیقات نشان داده اند افرادی که حداقل یک آدنین دارند حساسیت بیشتری نسبت به استرس و مهارت های اجتماعی ضعیف تری دارند .
  • شخصیت: مطالعات نشان داده اند که در میان پنج عامل بزرگ شخصیت ، برون گرایی  ، توافق پذیری و  گشودگی نسبت به تجربه با عزت نفس رابطه مستقیم دارند .
  • تجارب زندگی: برای مثال فردی که شکست ها و ناکامی های زیادی را در زندگی تجربه کرده و یا در کودکی مورد سوء رفتار قرار گرفته از عزت نفس کمتری نسبت به دیگران برخوردار است .
  • سن: محققان گزارش کرده اند که عزت نفس می تواند تا سن 60 – 70 سالگی افزایش یافته اما بعد از این سن رو به زوال پیش می رود . همچنین در طی سنین 4 تا 11 سالگی ، افزایش عزت نفس و در اوایل نوجوانی ، کاهش عزت نفس مشاهده می شود .
  • سلامتی: فردی که به بیماری جسمی یا روحی مزمنی دچار است ، معمولاً احساس خودارزشمندی و عزت نفس کمتری نسبت به افراد دیگر گزارش می کند .
  • افکار: افکار منفی مثل فکر به اینکه من بی ارزشم یا اینکه نمی توانم کاری را درست انجام دهم باعث شکست افراد در روابط و فرصت ها می شود که نتیجه آن چیزی جز کاهش عزت نفس نیست .
  • شرایط اجتماعی: از آنجایی که هرچقدر فرد در سطح اجتماعی بالاتری در جامعه قرار داشته باشد احترام بیشتری از دیگران دریافت می کند ، به این ترتیب عزت نفس او نیز با افزایش سطح اجتماعی ، بالاتر می رود .
  • واکنش های دیگران: مورد تحسین و تشویق قرار گرفتن باعث افزایش عزت نفس می شود . در مقابل هرچقدر فرد از طرف دیگران مورد انتقاد و تحقیر قرار بگیرد احساس خودارزشمندی اش کاهش می یابد .
  • مقایسه خود با دیگران: وقتی شخصی خود را با دیگران مقایسه می کند هیچ وقت نمی تواند برنده باشد چون همیشه فرد بهتری وجود دارد . به همین دلیل مقایسه کردن خود با دیگران نتیجه ای جز کاهش عزت نفس ندارد .

جنبه های مختلف عزت نفس

جنبه های مختلف عزت نفس

عزت نفس دو جنبه‌ی مرتبط به هم دارد:‌ احساس کارآمدی شخصی و احساس ارزش شخصی. عزت نفس ترکیبی است از اعتماد به‌ نفس و احترام به خود.

عزت نفس یعنی اعتقاد داشتن فرد به این که توانایی‌ها و شایستگی‌های لازم برای زندگی را داراست و لیاقت زندگی کردن را دارد.

شایستگی و ارزشمندی

شایستگی به این معناست که شما تا چه حد باور دارید که از مهارت‌ها و توانایی‌های لازم برای موفقیت در حیطه‌هایی که به نظرتان مهم هستند، برخوردارید. منظور این نیست که فکر کنید در تمام جنبه‌های زندگی موفقید، یا حتی اینطوری هم نیست که همیشه احساس شایستگی داشته باشید.

این باور فقط در مورد آن حیطه‌هایی از زندگی است که به طور خاص برای شخص شما اهمیت دارند. مثلا اگر بتوانید در یک جمع آواز بخوانید و با گفتن لطیفه های بامزه چنان مردم را بخندانید که نفس‌شان بند بیاید، این برای خودش یک مهارت است.

اما اگر چیزی که برای‌تان مهم است، موفقیت تحصیلی باشد مهارتِ ذکر شده تأثیری در عزت نفس‌تان نخواهد داشت. همین‌طور اگر به بالاترین مقام ممکن در شغلی برسید اما داشتن چنان شغلی به نظرتان ارزشمند نباشد، بعید است که این عالی‌مقامی به عزت نفس‌تان چیزی اضافه کند.

بحث ارزش‌ها ما را به دومین عامل عزت نفس می‌رساند. در اینجاست که نشان می‌دهید به‌طور کلی چه ارزیابی‌ای از خود دارید. میزان این حس را جواب این دو سؤال مشخص می‌کند:

  1. چه چیزهایی جزو ارزش‌های شما هستند؟‌
  2. آیا رفتارهایی که به طور روزمره از خود نشان می‌دهید با این ارزش‌ها انطباق دارند؟

دست در دست هم، این عوامل مشخص می‌کنند که آیا خود را «به اندازه‌ی کافی خوب» می‌دانید؟ و آیا فردی که هستید را دوست دارید و برایش احترام قائلید؟

با ترکیب کردن شایستگی و ارزشمندی و بررسی رابطه‌ی آنها با یکدیگر، به یک تعریف جامع و پویا از عزت نفس می‌رسیم. صرف اینکه حس خوبی در مورد خودتان داشته باشید اسمش عزت نفس نیست. حتما باید عنصر شایستگی هم خودش را نشان بدهد و قبول کنید که رفتارهایتان نه به خرابکاری بلکه به اعمالِ مفید منتهی می‌شوند. اگر آدم زیاده از حد احساس ارزشمندی بکند هم کارش به خودبینی و حتی خودشیفتگی می‌کشد. عزت نفس سالم یعنی تعادل بین این دو عنصر.

راهکارهایی برای حفظ عزت نفس

خصوصیات بارز افرادی که فاقد عزت نفس هستند

هر شخص بهتر از هر کس دیگری می تواند تشخیص دهد که دارای این خصیصه است یا خیر. از مهم ترین و بارزترین خصوصیات افراد فاقد عزت نفس می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • خود را کمتر و ضعیف تر از دیگران می بینند.
  • ارزش و تعصب خاصی برای اعتقادات و باورهای خود ندارند.
  • خود را مسبب اصلی همه مشکلات می دانند.
  • اعتماد به نفس کمی دارند.
  • معمولا افسرده یا غمگین هستند.
  • موفقیت های چشمگیری در زندگی خود ندارند.
  • و …

یک مثال بارز

شخصی را در نظر بگیرید که قصد دارد به جنس مخالف خود، پیشنهاد ازدواج دهد. اگر جرات مطرح کردن اینکار را داشته باشد می توان گفت آن شخص از اعتماد به نفس مطلوبی برخوردار است. با فرض اینکه آن شخص بتواند درخواست خود را مطرح نماید و پاسخ منفی بشنود! دو حالت متفاوت وجود خواهد داشت:

حالت اول: اگر این شخص از عزت نفس مطلوبی برخوردار باشد بصورت منطقی با این موضوع برخورد خواهد کرد. به اینصورت که ممکن است موارد زیر دلیل اصلی پاسخ منفی باشد:

  • ممکن است شخص مورد نظر به فرد دیگری علاقه مند بوده و با آن فرد در ارتباط است.
  • ممکن است آمادگی و شرایط ازدواج را نداشته باشد.
  • ممکن است درخواست ازدواج در موقعیت و شرایط درستی مطرح نشده باشد.
  • ممکن است پاسخ منفی به دلیل هیجانات لحظه ای بوده باشد.
  • و ده ها مورد دیگر …

حالت دوم: اگر این شخص از عزت نفس مطلوبی برخوردار نباشد بصورت غیرمنطقی با این موضوع برخورد خواهد کرد. به اینصورت که ممکن است موارد زیر دلیل اصلی پاسخ منفی باشد:

  • من خیلی زشت هستم و تیپ و قیافه خوبی ندارم!
  • من در سطح او نیستم و به همین دلیل به من پاسخ منفی داد.
  • من همیشه ناموفق هستم.
  • من ایرادهایی دارم که همه آنرا می دانند.
  • و ده ها مورد دیگر …

توجه داشته باشید حتی ممکن است شخصی که به آن پیشنهاد ازدواج می دهید به دلیل اینکه از چهره و ظاهر شما خوشش نیامده باشد، پاسخ منفی بدهد! اما این موضوع دلیل بر آن نیست که هر شخصی به شما پاسخ منفی خواهد داد و ممکن است معیارهای زیبایی از نظر یک شخص با شخص دیگر متفاوت باشد.

اگر با یک پاسخ منفی و بدون در نظر گرفتن شرایط مختلف به این نتیجه رسیدید که مشکل از شماست، باید بگوییم واقعا مشکل از شماست چون سطح عزت نفس شما پایین است.

 جالب است بدانید زیباترین و خوشتیپ ترین افراد هم اگر در زمان طرح پیشنهاد ازدواج به خودشان ایمان نداشته باشند احتمال شکست بسیار بالاست! برای حل این مشکل می بایست نسبت به بالا بردن سطح عزت نفس خود که در واقع نوعی واقع بینی محسوب می شود اقدام کرد.

 دلایل عزت نفس پایین

اینکه فردی عزت نفس پایینی دارد و برای وجود خود ارزش قائل نیست، از سه جنبه قابل بررسی است.

والدین، معلمان و اطرافیان

مردم در زندگی ما می‌توانند روی احساس ما از خودمان تاثیر بگذارند. وقتی که آن‌ها روی خوبی‌های ما تمرکز می‌کنند، ما احساس بهتری نسبت به خودمان داریم. زمانی که ما مرتکب اشتباه می‌شویم، یاد می‌گیریم که خودمان را بپذیریم. هنگامی که ما دوستانی داریم که همراه ما هستند، احساس خوبی داریم. اما اگر بزرگسالان، بیشتر از اینکه ستایش کنند، سرزنش کنند، در مورد خودتان احساس بدی خواهید داشت.

بد رفتاری و عصبانیت توسط خواهر و برادر و همسالان، به عزت نفس آسیب می‌رساند. کلمات خشن و تحقیر آمیز، در شما باقی می‌مانند و تبدیل به بخشی از آنچه در مورد خود فکر می‌کنید خواهد شد.

تنبیه بدنی، مخصوصا در مقابل دیگران، یکی از مخرب‌ترین عوامل تخریب عزت نفس است. کودکی که کتک می‌خورد احساس عجز و ناتوانی کرده و به مرور دچار افسردگی خواهد شد. حتی ادای کتک زدن و تهدید به آن هم می‌تواند همین نتایج را داشته باشد.

صداهایی که در سرتان است

چیزهایی که در مورد خود می‌گویید، نقش مهمی در احساس شما نسبت به خودتان بازی می‌کند. جملاتی مثل “من همیشه بازنده‌ام” یا “هیچکس مرا دوست ندارد” عزت نفس شما را ضعیف می‌کند.

در مورد این افکار راه‌های دیگری وجود دارد، مثلا بگویید “من الان برنده نشدم، اما ممکن است دفعه بعد بشوم” یا “ممکن است کسی پیدا شود که مرا دوست داشته باشد”. این صداها مفیدترند و به شما کمک می‌کند که احساس بهتری داشته باشید. بعضی وقت‌ها صداها در سرتان، کلمات خشن و ناراحت کننده ایست که دیگران به شما گفته‌اند.

 

یادگیری یک مهارت

وقتی ما یاد بگیریم که بخوانیم، بسازیم، نقاشی کنیم می‌توانیم احساس بهتری داشته باشیم. یک ورزش، نواختن موسیقی، نوشتن یک شعر، دوچرخه سواری یا هر مهارتی، می‌تواند به عزت نفس ما کمک کند.

هر چیزی که یاد می‌گیرید و هر کار مثبتی که انجام می‌دهید، فرصتی است برای داشتن احساس بهتری در مورد خودتان و آگاهی از آن‌ها به شما اجازه می‌دهد خوشحال باشید. اما اکثر اوقات ما آنچه را که انجام می‌دهیم قبول نداریم. اگر دائما به این فکر کنیم که من نمی‌توانم، یا این کامل نیست و من نمی‌توانم این کار را به خوبی انجام دهم، فرصت ساختن عزت نفس خود را از دست می‌دهید.

اصول عزت نفس سالم

اصول عزت نفس سالم

عزت نفس سالم بر چند اصل استوار می‌باشد:

  • زندگی آگاهانه: به این معنا که به واقعیت ها احترام می گذارند بدون انکار و طفره رفتن. سعی کنید هنگام انجام هر کاری که از آن اطلاع دارید متوجه شوید چه چیزهایی علایق ارزش ها و اهداف شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد هم از دنیای بیرونی و هم از دنیای درونی آگاه باشید.
  • پذیرش خویشتن: به این معنا که این واقعیت را قبول کنید که افکار منفی و مثبت و احساسات و اعمالتان به شما تعلق دارد. مهربانانه و محترمانه با خودتان رفتار کنید حتی زمانی که بعضی احساسات یا تصمیم های تان را تحسین نمی کنید یا از آن ها لذت نمی برید و همچنین از ماندن در ارتباطی طرد کننده یا خشونت‌آمیز پرهیز کنید.
  • مسئولیت پذیری: به این معنا که درک کنید شما در انتخاب و اعمالتان آزادی دارید و باید منبع نهایی احساس رضایت تان باشید. هیچ کس جز خود شما خدمتی نمی کند و کسی قرار نیست زندگی شما را برایتان سر و سامان دهد هیچ کس نمی تواند شما را خوشحال کند یا باعث عزت نفس شما شود. شما تنها فردی هستید که در برابر هر آنچه که روی می دهد مسئولیت دارید. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه افزایش مسئولیت پذیری کلیک کنید.
  • ابراز وجود: یعنی این که برای خواسته ها و نیازهای تان احترام قائل شوید و شکل های صحیح ابراز آنها را در واقعیت پیدا کنید. با خودتان در ارتباط با دیگران با احترام و مناسب رفتار کنید. از فردی که هستید راضی باشید و به دیگران اجازه دهید این واقعیت را بداند و از باورها و ارزش‌ها و احساساتتان پشتیبانی کنند.

تفاوت بین خودپنداری و عزت نفس چیست؟

غالباً این دو مفهوم به یک معنی به‌کاربرده ‌می‌‎شوند ولی این دو مفهوم باهم متفاوت هستند.

خودپنداری مجموعه‌ای از عقاید فرد درباره خودش است. به نوعی توصیف فرد از خودش است. مثلاً اینکه چشم کسی آبی است، خودپنداری است. در خودپنداری قضاوتی صورت نمی‌گیرد اما اگر مبنای ارزشیابی و قضاوتی پیدا کند عزت‌نفس گفته‌ می‌شود. مثلاً اینکه چشم آبی جذاب نیست.

 

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس در چیست؟

این دو واژه ارتباط و هم‌پوشانی زیادی با یکدیگر دارند و در کتاب‌ها و نظریات مختلف، تعاریف گوناگونی از آن‌ها ارائه‌شده است.

برای تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس باید بگوییم که در تعریف عزت نفس بر روی ارزش وجودی تأکید می‌شود اما در اعتمادبه‌نفس، در باور به توانمندی‌ها در انجام امور تأکید می‌شود؛ به‌عبارت‌دیگر فرد تا چه اندازه می‌تواند عملکرد موفقیت‌آمیزی در رفتارهای خاصی داشته باشد.

همچنین ممکن است فردی مدیر موفقی باشد اما احساس ارزشمندی نکند. در اعتمادبه‌نفس فرد خود را دارای توانمندی در بعضی حوزه‌ها می‌داند و در سایر حوزه‌ها ممکن است این‌گونه نیندیشد.

برای مثال ممکن است فردی در سخنرانی کردن اعتمادبه‌نفس بالایی داشته باشد ولی در آشپزی کردن اعتمادبه‌نفس پایینی داشته باشد اما در عزت نفس، فرد باید در همه شرایط زندگی (موفقیت‌ها و شکست‌ها) خود را دوست بدارد و ارزش و احترام برای خودش قائل باشد.

عزت‌نفس سالم زیربنای اعتمادبه‌نفسی است که در سال‌های بعد شکل می‌گیرد. ارزش قائل شدن و دوست داشتن خود در احساس کارایی و توانایی ما اثرگذار است.

نظریات دانشمندان در خصوص عزت نفس

نظریه کوپر اسمیت

کوپر اسمیت از افرادی است که نام او با عزت‌نفس عجین شده است. او پژوهش‌های زیادی درباره آن انجام داده است و معتقد است که افراد دارای عزت‌نفس بالا تفاوت‌های زیادی با افراد دارای عزت‌نفس پایین دارند.

 افراد با عزت‌نفس بالا، وقتی‌که شکست می‌خورند کمتر به هم می‌ریزند، استرس و تنش کمتری را تجربه می‌کنند، بیشتر پذیرای انتقاد هستند، هدف‌های بزرگی در زندگی‌شان دارند، احساس کنترل بیشتری بر جنبه‌های زندگی‌شان دارند و کمتر احساس ضعف و درماندگی می‌کنند.

ابراز وجود ویژگی بارز افراد با عزت‌نفس بالا است، آن‌ها می‌توانند به‌طور مؤثر در گروه‌هایی که عضو هستند اعمال نظر کنند و اهداف آن گروه را پیش ببرند.

این افراد همرنگی با جماعت را فقط در صورتی قبول می‌کنند که با عقیده و مشاهدات خودشان هماهنگ باشد، توانایی مقابله با فشارهای اجتماعی را دارند و به‌طور مستقل فکر می‌کنند، این افراد خودباوری زیادی دارند و اطمینان داند که می‌توانند اهدافشان را پیگیری کنند و روبه‌جلو گام بردارند. آن‌ها در جنبه‌های مختلف زندگی میل به موفقیت دارند.

آن‌ها فقط به خودشان فکر نمی‌کنند و کمتر درگیر مشکلات جسمانی ازجمله خستگی مفرط، مشکلات قلبی و … می‌شوند. تمایل بیشتری به جستجو و کندوکاو نسبت به محیط پیرامونشان دارند، آن‌ها به توانایی خودشان در حل کردن مسائل مختلف ایمان دارند، باور به این دارند که دیگران آن‌ها را می‌پذیرند و دیدگاه و نگرششان نسبت به خودشان مثبت است و به‌طورکلی افراد شایسته و با کفایتی هستند.

در مقابل افرادی که عزت‌نفس پایینی دارند، از بیان ایده‌های جدید می‌ترسند، آن‌ها به خودشان مطمئن نیستند، از عصبانی شدن دیگران می‌ترسند و ابراز وجود کمتری دارند، کم‌رو و خجالتی هستند و انزوا گزینی را به شرکت در فعالیت‌های مختلف ترجیح می‌دهند.

آن‌ها درگیری‌های ذهنی زیادی دارند و احساس ناراحتی بیشتری می‌کنند، آن‌ها ناامید و مأیوس هستند، نمی‌توانند نقاط ضعفشان را بررسی کنند و با آن‌ها مقابله کنند. ارتباطات اجتماعی این افراد ضعیف است و کمتر میل به تعامل دارند، برای دنبال کردن اهدافشان تلاش نمی‌کنند و سریع احساس شکست می‌کنند.

ازنظر کوپر اسمیت چهار عامل برای دستیابی به عزت‌نفس ضروری هستند:

  • احترام، پذیرفته شدن و علاقه و محبتی که فرد از دیگران دریافت می‌کند را به‌عنوان اولین عامل می‌داند.
  • دستاوردها و موفقیت‌هایی است که در زندگی به آن‌ها دست پیدا کرده است.
  • ارزش‌ها و قاعده‌هایی است که فرد بر اساس ‌آن‌ها اتفاقاتی که می‌افتند را تعبیر و تفسیر می‌کند، برای مثال اگر فرد در آزمون زبانش نمره قبولی را کسب نکند، از نظرش اتفاق بسیار ناگواری روی داده است؛ زیرا نمره قبولی در امتحان جزو قاعده‌های ذهنی اوست و در این شرایط قاعده ذهنی او به هم می‌خورد.
  • نحوه پاسخ دادن فرد به از دست دادن ارزش است؛ یعنی اگر فردی به او بی‌احترامی کرد، چه احساسی پیدا می‌کند و چه رفتاری از خود نشان می‌دهد.

نظریه مازلو

مازلو برای طبقه‌بندی نیازهای انسان، هرمی پنج طبقه‌ای معرفی می‌کند به نام هرم مازلو و در سطح چهارم از احترام به خود یا عزت‌نفس نام می‌برد که شامل تمایل به تسلط، اطمینان، استقلال، آزادی، توانمندی، کفایت و شایستگی است.

او معتقد است وقتی سه نیاز اول (نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به امنیت و نیاز به تعلق و دوست داشتن) برآورده شوند، در حالتی قرار می‌گیریم که نیاز به احترام در ما برانگیخته می‌شود.

ما نیاز داریم که برای خودمان ارزش و احترام قائل شویم و از طرف دیگر نیاز داریم که دیگران نیز به ما احترام بگذارند. زمانی که این نیازها ارضا شوند، فرد احساس قابلیت و ارزشمندی و مؤثر بودن می‌کند و اگر این نیازها برآورده نشوند، فرد احساس حقارت، درماندگی، ضعف و دلسردی و ناامیدی می‌کند.

 

نظریه ویلیام جیمز

جیمز بر این باور است که از زمانی که فرد در اجتماع و برقراری ارتباط با دیگران قرار می‌گیرد، تصور فرد از خودش شروع به شکل‌گیری می‌کند.

 فرد وقتی به دنیا می‌آید، دیگران شروع به بازخورد دادن از همان ابتدا می‌کنند و از آن زمان تصور و نگرش فرد نسبت به خودش شکل می‌گیرد. جیمز معتقد است آرزو‌ها و ارزش‌هایی که هر فرد برای خودش دارد، در اینکه خود را به‌صورت مثبت ارزیابی می‌کند یا منفی اهمیت زیادی دارد.

 

نظریه جرج مید

نظریه مید به‌گونه‌ای است که معتقد است فرد باورها‌، ارزش‌ها و نگرش‌های افراد مهم در زندگی‌اش را درونی می‌کند. او به مشاهده رفتارها و دیدگاه‌های آن‌ها می‌پردازد و در بیشتر موارد آن‌ها را بدون بررسی و شناخت قبول می‌کند و طوری رفتار می‌کند که انگار برای خودش هستند.

 نگرش و دیدگاهی که فرد در دوران کودکی کسب می‌کند همسو با دیدگاه‌ها و نظرات افراد مهم در زندگی‌اش هستند. واکنش‌هایی که دیگران به او نشان می‌دهند و ارزش و احترامی که برایش قائل هستند همان چیزی است که او برای خودش در نظر می‌گیرد و قائل می‌شود.

هرچه که دیگران به او نسبت دهند او باور می‌کند، اگر درباره موضوعاتی طرد شود و یا با او بدرفتاری شود، خودش هم همان رفتار را انجام می‌دهد و جنبه‌هایی از خودش را انکار و طرد می‌کند. درنتیجه بازخوردهایی که فرد از محیط بیرونی می‌گیرد بسیار حائز اهمیت هستند.

دیدی که فرد نسبت به خودش پیدا می‌کند، در زندگی‌اش بسیار تأثیرگذار است. مید معتقد بود که جامعه معیارهایی را برای افرادش تعیین می‌کند و باعث شکل‌گیری و تقویت عزت نفس او می‌شود. او انسان را جزیره‌ای تنها نمی‌داند که از محیط اجتماعی‌اش جداگانه ارزیابی شود. اگر با فرد احترام‌آمیز رفتار شود، او نیز برای خودش احترام قائل می‌شود و اگر ارزش وجودی او نادیده گرفته شود او نیز برای خویش ارزشی قائل نمی‌شود. به‌طورکلی می‌توان گفت رفتار افراد مهم در زندگی فرد قسمت کلیدی و مهمی در نظریه مید هست.

 

نظریه ناتانیل برندن

از نظر برندن، هم عوامل بیرونی بر عزت‌نفس تأثیر می‌گذارند، هم عوامل درونی. عوامل درونی شامل ارزش‌ها، باور‌ها و رفتارهای فرد هستند و عوامل بیرونی که همان عوامل محیطی هستند شامل والدین، فرهنگ، جامعه و … می‌شوند. عزت نفس تجربه‌ای است که در عمق وجود اشخاص قرار دارد و نحوه‌ای است که ما در مورد خودمان می‌اندیشیم و احساس می‌کنیم، چیزی نیست که دیگران بخواهند در مورد آن برای ما تصمیم بگیرند.

به عقیده او ویژگی‌های زیر را دارد:

۱) واقع‌بینی: به معنای احترام گذاشتن به واقعیت‌ها است. افراد دارای عزت‌نفس سالم از واقعیت‌ها چشم‌پوشی نمی‌کنند. آن‌ها واقعیت‌ها را می‌بینند و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند. وقتی فرد نتواند بین واقعیت‌ها و امور غیرواقعی تمایزی قائل شود، نمی‌تواند با رویدادها و پستی بلندی‌های زندگی برخوردی سازگارانه و معقول داشته باشد.

۲) خلاقیت: افراد دارای عزت نفس به خلاقیت و نوآوری توجه می‌کنند و علاقه‌مند هستند. آن‌ها می‌توانند دیدی تازه به موضوعات و مسائل داشته باشند و آن‌ها را به‌گونه‌ای متفاوت به وجود بیاورند.

۳) استقلال: افراد دارای عزت‌نفس در ارائه نظرات و دیدگاه‌هایشان مستقل عمل می‌کنند و نسبت به آن‌ها مسئولیت‌پذیر هستند.

۴) انعطاف‌پذیری: انعطاف‌پذیری بدان معنی است که فرد توانایی کنار آمدن با تغییرات محیطی را به‌راحتی داشته باشد. زمانی که در شرایط تغییری باید حاصل شود، رها نکردن گذشته نشانه مطمئن نبودن به خود است. عدم انعطاف‌پذیری معمولاً به این دلیل است که ذهن نمی‌تواند به خود اعتماد کند تا با شرایطی که جدید و ناآشناست روبه‌رو شود. تجربه کردن موقعیت‌هایی جدید نیازمند عزت‌نفس کافی است.

۵) توانایی روبه‌رو شدن با تردید: کسی که دارای عزت نفس است می‌تواند با شک و دودلی‌هایش روبه‌رو شود و واقعیت را نادیده نگیرد. عزت‌نفس سرعت واکنش را افزایش می‌دهد ولی تردید و دودلی را کاهش می‌دهد.

۶) تمایل به اعتراف و اصلاح اشتباهات: کسی که عزت‌نفس دارد، از اینکه بگوید اشتباه کردم ترسی ندارد. انکار و نپذیرفتن اشتباهات به علت حس ناامنی، ترس، بی‌کفایتی و شرم است. همه اشتباه می‌کنند و پذیرفتن اشتباهات باعث رشد شخصیت می‌شود. وقتی اشتباهات پذیرفته شوند، پیدا کردن راه‌حل‌ها نیز آسان‌تر می‌شود.

۷) نوع‌دوستی و تعاون: همدردی و همدلی در افراد دارای عزت‌نفس فراوان دیده می‌شود. آن‌ها به دیگران علاقه و توانایی درک افراد را دارند.

 

۶ رکن اساسی عزت نفس از نظر ناتانیل برندن

۱زندگی آگاهانه: داشتن آگاهی برای سازگار كردن خود با شرايط مختلف ضرورت دارد. هرچه شخص در كار، تحصیل و زندگی شخصی‌اش آگاهی و اطلاعات بیشتری داشته باشد، مؤثرتر عمل می‌كند و موفق‌تر است.

۲خودپذیری: عزت‌نفس مستلزم خودپذيری است. خودپذیر بودن يعنی اينكه شخص رابطه‌ مخرب با خويشتن را كنار بگذارد و احساسات و افكار خود را به همان صورت كه هستند، بپذيرد. برخی اشخاص چنان در مقام نفی و رد كردن خود هستند كه اگر برای از بین بردن اين افكار منفی اقدام جدی نكنند، به عزت نفس مناسب نمی‌رسند. خودپذيری پیش‌شرط رشد و تحول است. بنابراين اگر شخص اشتباه خود را بپذيرد می‌تواند از آن درس بیاموزد و در آينده بهتر عمل كند، در غیر اين صورت نمی‌تواند از اشتباه خود چیزی ياد بگیرد.

۳مسئولیت در قبال خود: كسی كه در قبال خود مسئولیت قبول نكند نمی‌تواند با چالش‌های زندگی به خوبی برخورد كند. مسئولیت در قبال خود برای رسیدن به احساس قدرت درون و توانمندی ضرورت دارد. كسی كه در قبال خود مسئولیت قبول می‌كند، در كارها، فعالیت‌های گروهی و نظاير آن موفق‌تر ظاهر می‌شود. اين اشخاص معمولاً وابسته يا سلطه‌جو نیستند. قبول مسئولیت در قبال خود هرگز به اين معنی نیست كه شخص همه كارها را خود انجام دهد، بلكه به اين معنی است كه وقتی با ديگران كار می‌كند، وظايف خود را به‌طور مشخص بر عهده بگیرد.

۴ابراز وجود: ابراز وجود به معنی توجه داشتن به نیازها، خواسته‌ها، ارزش‌ها و ابراز آن‌ها در شرايط واقعی است. هرچه يک فرهنگ، ابراز وجود اعضای خود را محدودتر سازد، خلاقیت و عزت‌نفس آن‌ها را بیشتر كاهش می‌دهد. ابراز وجود باعث می‌شود فرد به خودش اهمیت دهد و نیازهایش را سرکوب نکند.

۵زندگی هدفمند: زندگی هدفمند شامل مواردی از قبیل قبول مسئولیت در قبال تعیین هدف‌ها به نحوی آگاهانه، تدوين اقداماتی برای رسیدن به هدف‌ها، توجه به همخوان و هماهنگ بودن رفتار با هدف، توجه به پیامد اقدامات و نحوه تأثیر آن‌ها در تحقق هدف‌ها هست.

۶انسجام و يكپارچگی: انسجام زمانی ايجاد می‌شود که ایده‌آل‌ها، باورها، معیارها و رفتارهای شخص با همديگر همخوانی داشته باشد. وقتی رفتارهای فرد با قضاوت‌هايش در تضاد باشد، كمتر به خود احترام می‌گذارد و اگر اين شرايط ادامه يابد كمتر به خود اعتماد می‌كند.

 

نظریه راجرز

تعریف عزت نفس از نظر ایشان؛ ارزیابی دائمی شخص از ارزشمندی خود یا نوعی قضاوت در مورد ارزشمندی. طبق نظر او چون ما به توجه مثبت نیازمندیم، عزت‌نفس به وجود می‌‌آید. ازنظر راجرز تعیین‌کننده آن ناهماهنگی خود واقعی (آنچه فرد هست) و خود آرمانی (آنچه فرد دوست دارد باشد) هست. از نظر او هر چه ناهماهنگی بين خودهای واقعی و آرمانی بيشتر باشد عزت‌نفس كمتر و ميزان ناسازگاری بيشتر خواهد بود. راجرز معتقد است كه كودک از همان اوایل كودكي احتياج به محبت و مهربانی دارد.

اگر اولياء به طفل محبت بدون قيدوشرط نشان دهند بعدها از چنان عزت‌نفسی برخوردار می‌شود كه لزومی در طرد كردن تجارب واقعی نمی‌بیند ليكن اگر اولياء به كودک به‌طور مشروط محبت كنند و يا نظر مثبت بدهند كودک تجربه‌هایی را كه با مفهوم خودش هماهنگ نباشد طرد و انكار می‌نماید. به‌عبارت‌دیگر انسان اصولاً موجودی فعال و خودشکوفا است و به‌عنوان بخشي از فرآيند خود شكوفايی در جستجوی حفظ و نگهداری همخوانی بين خويشتن و تجربه است.

 

نظریه آلبرت الیس

آلبرت الیس معتقد است انسان‌ها به مورد عشق و محبت قرار گرفتن و دوری از مورد احترام نبون و دوست داشته نشدن به‌صورت ذاتی علاقه دارند. به نظر الیس اگر انسان در طول زندگیش موفقیت‌های قابل‌توجهی کسب کند، بنای عزت نفس و اعتمادبه‌نفس قوی برای او شکل می‌گیرد ولی اگر دائماً با شکست مواجه شود و نتواند پیشرفت کند عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفسش آسیب می‌بینند. او مفهومی به نام «خویشتن‌پذیری غیرمشروط» را مطرح می‌کند که در آن فرد بدون گذاشتن هیچ شرطی خودش را می‌پذیرد و دوست دارد. برای مثال می‌گوید فقط در صورتی می‌توانم موفق شوم که به خارج از کشور مهاجرت کنم، فرد در اینجا برای موفقیت خویش شرط گذاشته است. مثال دیگر آنکه اگر او مرا ترک کند، بی‌لیاقت و دوست‌نداشتنی هستم، در اینجا فرد لایق بودن و دوست‌داشتنی بودنش را مشروط به این‌که کرده که فرد موردنظرش ترکش نکند.

 

نظریه‎‌ی گلن شیرالدی

از نظر شیرالدی (۲۰۱۰) عزت‌نفس از سه سنگ بنای اصلی تشكیل شده است:

۱عشق بی‌قیدوشرط: عزت نفس تنها در صورتی تحقق می‎‌يابد كه به خودمان عشق بورزيم. كودكان دارای عزت‌نفس، والدینی دارند که آن‌ها را دوست دارند و به آن‌ها عشق می‌ورزند. اين والدين به زندگی فرزندانشان علاقه نشان می‌دهند، با آن‌ها با احترام رفتار می‌كنند، زمانی كه تلاش می‌كنند به استانداردهای بالا برسند، آن‌ها را تشويق و حمايت می‌کنند، به‌قدر كافی و مناسب به آن‌ها اهمیت می‌دهند و محدوديت‌های معقولی را برای آن‌ها وضع می‌كنند. حتی افرادی كه اين عشق والدينی را تجربه نكرده‌اند و کمبودهایی را در دوران کودکی داشته‌اند نیز می‌توانند ياد بگیرند كه والدين خوبی برای خود باشند و کمبودها را جبران کنند.

۲ارزش بی‌قیدوشرط: يک اصل بنیادی اين است كه هر فردی به‌عنوان يک انسان ارزش درونی تغییرناپذير، بیكران و برابر با ديگران دارد. ارزش انسان، نه قابل اكتساب است و نه به‌وسیله‌ عوامل بیرونی مثل تهديد شدن توسط ديگران، گرفتن تصمیمات نامناسب، يا کم‌وزیاد شدن پول موجود در حساب بانكی و ویژگی‌های ظاهری افزايش و كاهش می‌يابد؛ برخلاف دنیای تجارت يا شرايط اجتماعی خاص كه ارزش بر اساس وضعیت مالی يا اجتماعی تعیین می‌شود.

۳رشد و بالندگی: آخرين سنگ بنای عزت‌نفس، بالندگی است که در صورتی کارکرد مؤثرتری دارد که دو سنگ بنای اول، يعنی ارزش و عشق بی‌قیدوشرط، به شكل امنی تشكیل شده باشد. رشد، فرآيند كامل شدن، شكوفا شدن يا به‌كارگیری عشق در نظر گرفته می‌‎شود. رشد، يک جهت و يک فرايند است، نه مقصدی مشخص.

راهکارهایی برای حفظ عزت نفس

راهکارهایی برای حفظ عزت نفس

شما می‌توانید احساس بهتری به خود داشته باشید. برای بهتر شدن هیچوقت دیر نیست. اینجا چند راه برای افزایش عزت نفس به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با افرادی وقت بگذرانید که با شما خوب رفتار می‌کنند

بعضی افراد به گونه‌ای تحقیر آمیز با شما رفتار می‌کنند. برخی دیگر شما را با چیزهایی که می‌گویند احساس رضایت در شما ایجاد می‌کنند. یاد بگیرید که تفاوت‌ها را بپذیرید. دوستانی انتخاب کنید که به شما کمک می‌کنند تا در مورد خودتان احساس بهتری داشته باشید. افرادی را پیدا کنید که می‌توانید کنار آن‌ها خود واقعیتان باشید و رشد کنید. سعی کنید برای دیگران نیز دوستی این‌گونه باشید.

به خودتان حرف‌های خوب زدن از راهکارهایی برای حفظ عزت نفس

شما نباید بیش از حد به خودتان سخت بگیرید. برای چند روز چیزهایی که به خودتان می‌گویید و از فکرتان می‌گذرد را بنویسید. به لیست خود نگاه کنید و ببینید چیزهایی را که نوشته‌اید می‌توانید به یک دوست خوب بگویید؟ اگر نه آن‌ها را بازنویسی کنید تا درست، عادلانه و مهربانانه باشد. سپس آن‌ها را به طور مرتب بخوانید تا زمانی که به فکر کردن در این مسیر عادت کنید.

پذیرفتن نقص‌ها و چیزهایی که کامل نیست

توقعاتتان را از خودتان تعدیل کنید. زمانی که توقع‌تان از خودتان زیاد باشد، نمی‌توانید از زیبایی‌ها و موفقیت‌هایتان لذت ببرید. بهترین خود را بپذیرید و اجازه دهید احساس خوبی در مورد آن داشته باشید. به عنوان مثال اگر در حرفه یا ورزش یا هنری نسبتا خوب هستید، آن را بپذیرید و توقع نداشته باشید که بهترین آن رشته باشید.

خودتان را در حدی که هستید بپذیرید و اگر تلاش کردید و پیشرفت نکردید، آن وقت بررسی کنید اشکال کارتان چیست. اشتباهات خود را بپذیرید و بدانید که همه اشتباه می‌کنند، حتی کسانی که از نظر شما کامل هستند. هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید. همه انسان‌ها تحت تاثیر شرایط متفاوتی هستند و هر کس دید متفاوتی به زندگی دارد.

اهدافی را تنظیم کنید و در مسیر آن‌ها حرکت کنید

اگر می‌خواهید احساس بهتری داشته باشید، کارهایی انجام دهید که برای شما خوب است. ممکن است شما بخواهید تغذیه سالم‌تری داشته باشید، تناسب اندام داشته باشید یا بهتر مطالعه کنید. پس هدف تعیین کنید و یک برنامه برای اینکه چطور به آن برسید تعیین نمایید. در مسیر برنامه حرکت کنید. به آنچه که تا اکنون برای هدفتان انجام دادید افتخار کنید. مثلا به خودتان بگویید که من برنامه روزی نیم ساعت خود را برای این کار دنبال کردم، به خودم افتخار می‌کنم و می‌دانم که توان حفظ آن را دارم.

بر چیزهای خوب تمرکز کنید

گرفتار شدن در چیزهای اشتباه و تفکرات منفی بی‌پایان بسیار آسان است. اما اگر آن‌ها را با چیزهایی که خوب است متعادل نکنید، فقط به شما احساس بد می‌دهد و به مرور زمان عزت نفس شما تخریب خواهد شد. اگر از زمین و زمان شکایت می‌کنید، نسبت به همه چیز بدبین هستید، از بهبود اوضاع ناامیدید، خودتان را خسته نکنید. تفکر شما هیچ اهمیتی برای جهان ندارد و هیچ چیز را درست نمی‌کند. فقط شما را خسته‌تر، فرسوده‌تر و کوچک‌تر می‌کند. پس سعی کنید شرایط را بپذیرید و به چیزهای خوب فکر کنید.

به دیگران کمک کنید

کمک کردن و بخشندگی، یکی از بهترین راه‌ها برای ساختن عزت نفس است. به همکلاسی یا همکارتان چیزی یاد دهید، محوطه مربوط به همسایه‌تان را تمیز کنید، مهربان و مهربان‌تر باشید. کارهایی را انجام دهید که باعث می‌شود به خودتان افتخار کنید. هنگامی که شما کارهای خوب متفاوتی انجام می‌دهید، حتی کوچک، عزت نفس شما رشد خواهد کرد.

آیا عزت‌نفس پایدار است؟

در حقیقت شاید این طور به نظر برسد که عزت‌نفس در دوره‌هایی بیشتر مورد نیاز است. در هر دوره‌ای،  افراد دوست دارند این حس، در اعمال و رفتارشان ظاهر شود. یا اینکه افراد با سنین بالاتر دیگر عزت‌نفس در زندگی‌شان تاثیر نخواهد داشت. باید بگوییم اصلا این طور نیست.

هر فردی و در هر سنی، زمانی که به موفقیت دست پیدا می‌کند، در واقع اول از همه نفس خود را تقویت و بزرگ کرده است. دستاوردها و موفقیت‌ها نقش بسیار مهمی در عزت‌نفس دارند. به همان میزان شکست‌ها و اتقافات ناگوار در زندگی هر شخص، او را با تردیدهایی در رابطه با توانایی‌ها و مهارت‌هایش رو‌به‌رو می‌کند و عزت‌نفس را کاهش داده یا از بین می‌برد.

وقتی حرف از این می‌شود که عزت‌نفس چیست، خیلی‌ها الزاما آن را فقط در گرو موفقیت‌ها و شکست‌ها تلقی می‌کنند. اما باید دانست عوامل متعددی در شکل‌گیری تقویت و سستی آن دخالت دارند و تنها وابسته به توانایی ما برای انجام کار نیست.

از این رو باید گفت عزت‌نفس یک ویژگی همواره پایدار نیست. داشتن حسی که به خود داریم و اینکه در تعامل با دیگران چه احساسی داریم در شکل‌گیری عزت‌نفس موثر است.

از دیگر سو، ارزشمندی وجودی به همین راحتی شکل نمی‌گیرد؛ همه انسان‌ها به نوبه خود علاقه دارند مورد ارزش و اهمیت باشند و به نوعی فردی مهم به شمار آیند. این حس ارزشمندی مدام در حال نوسان است و در برابر رویدادها، تعاملات و دستخوش فراز و نشیب می‌شود.

چگونگی افزایش عزت نفس

 شش نکته کاربردی در مورد چگونگی افزایش عزت نفس

  1. فهرستی از موارد عزت نفس تهیه کنید تا برای خودتان یک مسیر مشخص بدهید.

می تواند به‌سادگی نوشتن 10 نقطه قوت و 10 نقطه‌ضعف باشد. این به شما کمک می کند تا درک صادقانه و واقع بینانه ای از خود ایجاد کنید.

  1. انتظارات واقع بینانه تعیین کنید.

تعیین اهداف کوچک و قابل‌دسترس که در توان شماست بسیار مهم است. برای مثال، ایجاد یک توقع بسیار بالا یا انتظار اینکه شخص دیگری رفتار خود را تغییر دهد، عملاً تضمین می‌شود که بدون این‌که خودتان مقصر باشيد خود، احساس شکست را در شما ایجاد کند.

  1. از کمال‌گرا بودن دست‌بردارید.

هم دستاوردها و هم اشتباهات خود را قبول کنید. هیچ‌کس کامل نیست و تلاش برای عالی بودن فقط به ناامیدی منجر می شود. تصدیق دستاوردهای خود و شناخت اشتباهات خود راهی برای حفظ دیدگاه مثبت در عین یادگیری و رشد از اشتباهاتتان است.

  1. خودتان را کاوش کنید.

اهمیت شناخت خود و داشتن آرامش از آنچه که هستید قابل اغراق نیست. این ممکن است به آزمون‌وخطا نیاز داشته باشد و شما دائماً چیزهای جدیدی در مورد خود یاد خواهید گرفت، اما این سفری است که باید با هدف و پشتکار انجام شود.

  1. مایل باشید تا خودتان را با خودانگاره خويش وفق دهيد.

همه ما با بالا رفتن سن و رشدمان تغییر می کنیم و اگر می خواهیم اهداف معناداری تعیین کنیم و به آنها دست‌یابیم باید با خود در حال تغییر همگام باشیم.

  1. از مقایسه خود با دیگران دست‌بردارید.

مقایسه خود با دیگران دامی است که انسان بسیار آسان در آن گرفتار می شود، به خصوص امروزه با رسانه های اجتماعی و توانایی ارائه ظاهری زیبا و کامل. تنها کسی که باید خود را با او مقایسه کنید شما هستید

امتیاز به این مطلب

User Rating: 5 ( 1 votes)

درباره‌ی ژاله کیانی

سلام. من مشاور و روانشناس بالینی، درمانگر :اختلالات اضطرابی، افسردگی، وسواس، اختلالات جنسی و مشاور در حوزه خانواده (شکست عاطفی، خیانت، مشاوره پيش از ازدواج ) هستم. بسیار خوشحال هستم که می توانم مطالب مورد نیاز شما را بیان کنم.

همچنین ببینید

ماموگرافی

ماموگرافی

ماموگرافی چیست؟ ماموگرافی در واقع استفاده از پرتوهای خفیف اشعه ایکس به منظور آزمایش بافت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − نه =